به نام خالق زیبایی ها

اهل طاعونی‌ ِ این قبیله ی مشرقی ام!
تویی اون مسافر شیشه ای شهر فرنگ!
پوستم از جنس شبه؛ پوست تو از مخمل سرخ!
رختم از تاول تن پوش تو از تو از پوست پلنگ!
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ***


و سالهاست که دیوانه ای بی آزار
                                                   هر روز عصر
بر روی نیمکت پارکی کنار گل های رز
مینشیند و با چشمان بسته
              در انتظار صدایی است
              تا او را به خویش بخواند

HydroForum® Group

HydroForum® Group

 

HydroForum® Group


Come and share a rainbow my friend
Share a rainbow with me.....
We could walk across the top
from this side to that
To see what we could see

But it's a whole different feeling
walking under
Look at all the colors of love
and feel the magic of wonder

HydroForum® Group

Looking up we stand in awe
at the beauty going across the sky
Count the many colors together
in this arch so high

But the best thing of all
about this trip
We are walking together
side by side
and that strengthens our friendship


حق یارتان.
آریانا!!!

سلام دوستان

زندگی
آمدن...افتان و خیزان...                                                          
در به در دنبال تاکستان خوشبختی دویدن....
چیدن یک خوشه از آن یا نچیدن.....
این تمام زندگانیست....
*****************
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را








حق یارتان.
آریانا.

سلام

سلام به همه
آقا چه خبر؟یه مدتی نبودم اصلا عقب عقبم.
شما تا حالا حتما تو این چت روم ها رفتین و دیدین یه مشت آدم بیخود جمع میشن واسه هم از کوچکترین تا بزرگترین چیزها مینویسن.متاسفانه اکثرشون هم ایرانین.من نمیدونم چه منظوری دارن؟ولی خیلی باید آدم بیکار باشه واقعا.
من یه مورد از یکی از چت روم ها رو میذارم ببینین چقدر پرت و پلاست:

You are in "2khtaraye tehron:1" ( Welcome to My Room )


hony_2006 joined the room
mahdimv: SALAM BE ROOM
gooz_chos_mamnoo joined the room
sam_sheiton_bahal: salam
bita_bihamta_1363 joined the room
sam_sheiton_bahal: amo sam omad
gooz_chos_mamnoo: baba injamhame seda koloftan
hony_2006: salam be hamegi
only_oli_2002 joined the room
eabbasi58 left the room
hony_2006: mozoye room chie?
!AsO_PaS_UK! (aso_pass_uk) joined the room
alirezai83 joined the room
gooz_chos_mamnoo: mozoo gooze
gooz_chos_mamnoo: famidi bache
salman_become_so_numb:
salman_become_so_numb:
gooz_chos_mamnoo: goozak khaaaaaaan
gooz_chos_mamnoo: uero
tanha_doost left the room
siavash_3p_3p joined the room
hony_2006: bache khodeti
v_hanyeh_66 joined the room
\//\__S/D/F__//\// (sadaf19y) joined the room
hony_2006: biadab
v_hanyeh_66: 2bare salam
!AsO_PaS_UK!: salam salam
resident_527 joined the room
!AsO_PaS_UK!: ahay bi vafa dige dostam nadari
\//\__S/D/F__//\//: hony?
aria_ak35se joined the room
khabar_az_lahze_parvaz_nadashtim joined the room
\//\__S/D/F__//\//: hony?
gooz_chos_mamnoo: baba baa dab
aria_ak35se: salam
gooz_chos_mamnoo: terekkondy ba dabet
v_hanyeh_66: hony?
hony_2006: bale?
bita_bihamta_1363 left the room
\//\__S/D/F__//\//: salam hony
aria_ak35se: khobid baro bach bahal?
\//\__S/D/F__//\//: mishe ye soal?
majid59_12_6 left the room
myrealvision_ir joined the room
v_hanyeh_66: salam
hony_2006: salam
v_hanyeh_66: befarma
milad_farhang joined the room
\//\__S/D/F__//\//: az hony soal daram
javid1377 left the room
v_hanyeh_66: befarma
\//\__S/D/F__//\//: manzooret az hony chiye?
khabar_az_lahze_parvaz_nadashtim: SALAMI POR SHOOR BE HAMEYE DOOSTANE IN ROOM...!
\//\__S/D/F__//\//:
khabar_az_lahze_parvaz_nadashtim: M 25 TEH
BOBY: bacheha ahang bezarin vali kam
dimoborgi_m left the room
aso_pass_uk left the room
\//\__S/D/F__//\//:
afshin88_23 joined the room
آیا وقتش نیست که به جای این کارها به فکر یاد گرفتن باشیم.
حق یارتان.
آریانا.

* مأموری زنی را توی راه «کو همی‌گفت ای خدا و ای اله» تو کجایی تا شوم من همسرت وقت خواب آید بگیرم در برت تاپ پوشم بهر تو با استریچ جای می نوشم به همراهت سن‌ایچ پا دهد، صندل برایت پا کنم تا خودم را در دل تو جا کنم زانتیایت را بشویم روز و شب داخلش بنشینم از درب عقب در جلو آن‌که نشیند، آن تویی در حقیقت صاحب فرمان تویی گر تو گویی، شال بر سر می‌نهم گر تو خواهی، موی را فر می‌دهم موی سر مش می‌زنم از بهر تو یک‌سره حتی به وقت قهر تو از برای تست کوته آستین پاچه‌ی شلوار من هم همچنین غیر یک‌کیلو النگو توی دست پای من بهر تو پر خلخال هست... بهر تو مالم به صورت نیوه‌آ یک گرم، یا دو گرم ... یا این‌هوا ! اودکلن بر خود زنم پیشت مدام تا که بوی گل بگیرد هر کجام می‌روم حمام گرم کوی تو می‌زنم سشوار، رو در روی تو گر که حتی مو نباشد بر سرم من کله‌گیس از دبی فوراً خورم! ای فدایت ریمل و بیگودی‌ام وی فدایت لنز و عینک دودی‌ام من برای تست گر «روژ» می‌زنم گر جز این بوده است، کمتر از زنم! از برای تست این روژ گونه‌ام ورنه بهر غیر، دیگر گونه‌ام خاک پای تست خط چشم من تا درآید چشم هر مرد خفن لاک ناخن‌هام ناز شست تو ناخن مصنوعی‌ام در دست تو بهترین‌ها را پزم بهر غذا پیتزا و شینسل و لازانیا با دسر بعدش پذیرایی کنم همرهش یک استکان چایی کنم ای به قربان تو هر چه باکلاس می‌شوم خوش‌تیپ بهرت از اساس بهر تو تیپ جوادی می‌زنم گر نجواهی، تیپ عادی می‌زنم گر که گویی این کنم یا آن کنم من دقیقاً ای عزیز آن‌سان کنم من برایت می‌شوم اِند ِمرام گر که باشد سایه‌ی تو مستدام کاش می‌شد من ببینم رویکت واکنم گل‌سر، زنم بر مویکت *** گفت مأمورش که: ای زن، کات کن! کمتر از این خلق عالم مات کن چیست این لاطائلات و ترّهات؟ حاسبوا اعمالکن، قبل از ممات بوی کفر آید ز کل جمله‌هات این چه ایمانی است؟ ارواح بابات! تیپ تو بوی تساهل می‌دهد نفس آدم را کمی هل می‌دهد حرف‌های تو خلاف عفت است بدتر از ای‌میل و یک‌صد تا چت است! آن‌چه کلاً عرض کردی، نارواست «مفسدٌ فی العرض» بودن هم خطاست با خدایت مثل آدم حرف زن گر که قادر نیستی، اصلاً نرن! از خدا چی چی تصور می‌کنی کاین چنین با او تغییر می‌کنی؟ شل حجابا! دین ادا اطوار نیست جای مانتو کوته سرکار نیست! باید آموزی کمی علم کلام حق همین باشد که گویم، والسلام! چون به پایان آمدش مأمور حرف از خجالت آب شد زن مثل برف گفت: ای مأمور، حالم زار شد از مرام خود دلم بیزار شد حرف تو هر چند توی خال زد در نگاهم لیک ضدّ حال زد از سخن‌های تو من دپرس شدم گر طلا بودم دوباره مس شدم من پشیمان گشتم از ایمان خود می‌روم اکنون به کفرستان خود بعد از این ریلکس می‌گردم دگر کاملاً برعکس می‌گردم دگر پس سر خود را گرفت و گشت دور با دلی آشفته و چشمی نمور *** ناگهان در توی ره، مأمور را تلفن همراه آمد در صدا یک نفر در پشت خط از راه دور گفت با مأمور: کای مرد غیور این چه برخوردی است که مورد پرد؟ مرده‌شور این طرز ارشادت برد! از چه زن را ول نمودی در فراق؟ أنکر الأشخاص عندی ذوالچماق تو برای وصله کردن آمدی نی برای مثله کردن آمدی ما برون را بنگریم و قال را منتها یک‌خورده‌ای هم حال را این زنی که تو چنین پراندی‌اش فاسد و فاسق پس آن‌گه خواندی‌اش هیچ می‌دانی که خیلی زود زود او «فرار مغزها» خواهد نمود؟ این فضای اجتماع حالیه گر چه هر چه بسته‌ترتر(!) عالیه مصلحت می‌باشد اما بعد از این باز گردد یک‌کمی ماند چین پس به محض قطع این تلفن بدو دامن زن را بگیر و گو مرو ( دامنش را گر گرفتی در مسیر در حد شرعیش اما تو بگیر! ) رفت مأمور از پی زن با دلیل گر چه در ظاهر بسان زن ذلیل دید زن را در خیابان صفا رفت پیشش، گفت او را: خواهرا! بعد از این‌ها ترک قیل و قال کن با خدا هر طور خواهی حال کن توی هیچ آداب و ترتیبی مکوش هر چه می‌خواهد دل تنگت بپوش از وبلاگ زهرا حق یارتان آریانا *

سکوت

خرم آن روزکزین منزل ویران بروم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد          به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
گویی مرا میخوانند.
حق یارتان.
آریانا!

سلام دوستان
انگار دارم یه کم منظم میشم. :دی!!!
آقا ما انگار نه انگار که داریم وبلاگ مینویسیم.پاک خل شدم و قاط زدم. کلی متنه چرند نوشته بودم که نزدیک بود بفرستم خوب شد نفرستادم ها!
آقا ما چند تا لینکه جدید دادیم که همشون خیلی توپن حتما یه سری بزنین ضرر نمیکنین.
راستی شما این تبلیغات گلدکوست رو دیدین؟خیلی مسخره هستش که آدم اینها رو باور کنه.از همتون خواهش میکنم که واسه بقیه هم بگین که اینها ریشه ای نداره.آدم بیاد رو چه حسابی ۳۰۰ دلار پولشو بده؟و بعد تبلیغ کنه که بقیه ی دوستاشم این کارو بکنن.من تا حالا ۳-۴ تا از اینها رو دیدم که کلاهبردار بودن.دزدی هم دزدی های قدیم.
راستی اگه کسی دانشجوی ساله اول ریاضیه شیرازه حتما واسم پیام بذاره.

حق یارتان.
آریانا!

از بی عنوانی دارم میمیرم

میلاد پیامبر اکرم(ص)و امام صادق(ع)مبارک باد.
سلام خدمت تمام دوستان عزیزم
من انگار خیلی نامنظم شدم!خیلی بد مینویسم انگار نه انگار که بابا ما هم یه زمانی بلاگر بودیم ها.
بی خیال حالا دوباره شروع میکنیم.
!!!امین جون تولدت مبارک!!!
آقا امروز ۱۴نیست ولی من یادم نبود .
آقا شیرینی هم که ندادی ولی من میدم به جای شما
راست یه تولد دیگه هم هستا!۲۰ اردیبهشت تولد وبلاگمه البته این نه
این.
راستی یه سوال!چه جوری میتونم یه فایلو بذارم واسه دانلود؟ممنون میشم  راهنمایی کنید!



حق یارتان!
آریانا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام دوستان.

می خواهم بیابم تو را!

در ذره ذره وجود متلاشی شده ام

در جزء جزء واژه هایی

که مرا شامل می شوند...

در آنچه مرا نمایان می کند

در ثانیه های خالص و بی ریای زندگی ام

در تمام روزهایی

که عشقهایم خیس بوده است

در تمام شبهایی

که با تو تقسیم کرده ام

در تمام لحظه های آبی و خاکستری

در تمام اشکها و لبخندها

در خواب

در بیداری

در غربت های پی درپی...

حتی

در چرخش یک رقص

در خلوتی شبانه ...!

حق یارتان
آریانا!

پروکسی

سلام دوستان
این پروکسی مخابرات ایرانه.اگه اونو با پورت ۸۰۰۰ در کنترل پنل بذارین تمام سایت ها باز نیشه حتی فیلتر شده هاش.
۲۱۶.۱۴۸.۲۴۶.۶۹
فقط کافیه اونو ست کنین در کنترل پنل/اینترنت اپشن
حق یارتان.
آریانا.

سال نو مبارک

سلام خدمت تمام دوستای خوبم.
عید همتون مبارک نوروزتون پیروز
امیدوارم سال خوب و خوشی داشته باشین و در کنار خانواده زندگی خوبی داشته باشین.

عزیزمن!

عشق را قبله نکردی تا پرواز را یاد بگیری

شادمانه گریستن را

به تمامی دیدن ، شنیدن ، بوسیدن

لمس کردن را

رابطه ای زنده و پویا با اشیا برقرار کردن را

به نیروی لایزال تبدیل شدن را

نه فقط به فردا

به هزاران سال بعد اندیشیدن را

نه فقط به مردم یک محله ، یک شهر ، یک سرزمین

بل به انسان اندیشیدن را

عزیز من !

آخر عاشق نشدی

تا برای بودن ، رفتن ، ساختن ، خواندن

جنگیدن ، خندیدن ، رقصیدن

و خوب و پرشکوه مردن

دلیلی داشته باشی

آخر عاشق نشدی عزیزمن!

چه کنم ؟

چه کنم که نخواستی یا نتوانستی

به سوی چیزی که اعتباری ، شکوهی ، ظرافتی ،

لطفی ، ملاحتی ، عطری و زیبایی یگانه ای دارد ،

پلی از ابریشم هزار رنگ عشق بسازی

وبندبازانه آن پل ابریشمین را بپیمایی

چه کنم ؟

از عشق سخن باید گفت....همیشه از عشق سخن باید گفت....

حق یارتان.
آریانا.

سلام دوستان
حالتون خوبه؟
این مطلبو از وبلاگ عباس معروفی مینویسم حتما تا آخرشو بخونین ارزش فکر کردنو داره!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ------ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه خدا به قهر آمده از آن مردم بلاکشیده، نه طبیعت سر ناسازگاری دارد. دامنه ی لطافت طبیعت به جهنمی از خشونت کشیده می شود که انسان مبهوت بماند. نه به ارگ بم فکر می کنم حالا، نه به آنچه نیست از رفاه و تأسیسات و امنیت و زندگی. دارم به آنهایی فکر می کنم که زیر خاک سوت می زنند، داد می کشند، ناله می کنند، و دست شان به زندگی نمی رسد. دارم به بچه هایی فکر می کنم که در آن تاریکی می ترسند، به بچه هایی که نمی دانند چرا به چنین عقوبتی دچار شده اند، چرا باید بمیرند، و چرا زندگی گاه کوتاه تر از یک آه است.
ژاپنی ها هم در زمان های گذشته در خاک و خون زلزله می غلتیدند و زندگی را وداع می گفتند. حالا فقط در کتاب های تاریخ می خوانند که آدم ها به خاطر زلزله جان شان را از دست می داده اند. همچنان که ما در کتاب تاریخ می خوانیم در زمان های قدیم مردمانی بر اثر بیماری حصبه و کزاز و دیفتیری و کوفت و زهر مار مرده اند. آنتوان چخوف نازنین بر اثر سل مرد، دخترکی را می شناختم که دل درد گرفت و جان باخت. سال 63 رفته بودم بهشت زهرا، سی و دو کودک زیر یکسال در گرمای ویرانگر آن سال دچار اسهال و استفراغ شده بودند و مرده بودند. اداره ی اموات اما کارش را ماهرانه انجام می داد، یک گور جمعی درست کرده بود برای همه ی آن سی و دو انسان. روز بعد دیگر آنجا نبودم، روز قبلش هم نبودم. یک صحنه در ذهنم عکس شد، در کنار عکس های ناگرفته آن را بزرگ می کنم و در سوک آن سی و دو نفر آه می کشم. اگر دارو به اندازه ی کافی داشتیم، اگر وضعیت بهداشت در آن خراب آباد سامانی داشت، اگر کسی به آدم ها فکر می کرد، اگر غارت نمی شدیم، حالا باید برای هزاران آدم زیر آوارمانده زار می زدیم؟
هر زلزله که به پایان می رسد، دوباره یک مشت عمله و بنا ماله به دست، فارغ از ساختن قبر، آماده ی ساختمان های یک بار مصرف می شوند. می سازند که آدم ها برای یک بار، به مصرف زلزله برسند. خانه هایی که حتا استحکام قبرها را هم ندارند. دوباره تیرآهن چهارده می رود در آرماتور بیست، آجرها به پرواز در می آیند و انگار دارند برای سنگسار زندگی و له کردن آدم ها جای مناسبی پیدا می کنند، با حرامزاده (ترکیب سیمان و گچ) سنگین می شوند که به تکانی فرو بریزند. بقیه اش هم البته در جاده های غیر استاندارد می فرستند به گورستان. هفت سال است که در آمار مرگ و میر جاده ها اینجا خبر دست اول را می شنوم:
ایران بالاترین میزان مرگ و میر در تصادفات جاده ها را دارد.
ایران بالاترین رقم قربانیان زلزله را از آن خود کرده است.
ایران بیشترین معتادان را در جهان دارد، و در مصرف مواد مخدر رتبه ی اول را کسب کرده است.
ایران دارای جوان ترین معدل سنی در مردگان جهان است.
ایران جوان ترین گورستان تاریخ را دارد، گورستانی که هممیشه جوان می ماند و ما پیر می شویم در یاد آنها.
باز ماله کش ها و کمچه به دستها راه می افتند برای همان ماله کشی مرسوم. که اروپا و غرب را رنگ کنند، یک ماله کشی به ظاهر رنگ باخته ی سیاست، و بعد با گردن های کج دست تکدی شان را برای اخذ وام و تأییدیه به سوی غربیان فریب خورده دراز می کنند. در کدام چاه ویل فرو می ریزد ثروت آن کشور؟ در کدام حساب شناور می شود دارایی یک ملت کهنسال که نود درصد مردم در فقر و خستگی مشاغل سه گانه، روز را به شب می دوزند تا شبی زلزله ای به کابوس شان پایان دهد؟ تا کی خانه های کاغذی و دروغی خواهند ساخت این معماران تباهی؟ مگر ایران بر گسل های زلزله قرار ندارد؟ چرا این همه سست می سازند؟ چرا می سازند؟ مگر برای مقابله با دشمن آنهمه سلاح جورواجور از امریکا و اسراییل و کره شمالی و جاهای دیگر نمی خرند؟ و مگر خطر زلزله کمتر از جنگ است؟ تا کی سنگ و سیمان بر سر کودکان می ریزند؟ خدای من! اگر جامعه ای هنوز به معماری سکنای خویش بی تفاوت است چرا در خیمه زندگی نمی کند؟ چرا اوبه نمی سازد؟ چرا خود را مدام زنده به گور می کند؟ تا کجای تاریخ اینهمه کشته کفایت می کند تا دست از ذهنیت "بساز و بفروش" بردارند این معماران مرگ؟ همین حالا اخبار تلویزیون آلمان از پانزده هزار کشته حرف می زد. همین حالا کارشناسی داشت می گفت که هفته ی پیش زلزله ای با همین قدرت(شش و نیم ریشتر) سانفرانسیسکو را لرزاند، اما در آنجا فقط دو نفر مردند، اما در ایران؟ راستش همه می دانند که کجای کار خراب است.
آنکس که به کام مرگ خو می کند یادش باشد کودکان برای قطره ای شیر به زندگی لبخند می زنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ،
و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم .
زمزمه می کنم که :
من از نسل شب شکنان روزگارم ،
من از نسل نورآفرینان پاک ،
از سلاله پاک آریائیان بردبارم ،
منم میراث هزار ساله زمین ،
همان ازشرق تا غرب گسترده آغوش ،
همان پیام آور مهر و دوستی ،
همان گرفته در فش آشتی بر دوش
نه خود ستیزم ، نه دیگر ستیز
مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر
که یادگار یادگاران من ، همه شادی است و شادمانی ؛



حق یارتان
آریانا.

زلزله بم (لرزه بر اندام همه انداخت(

سلام
خیلی دردناکه .دوستان از همتون خواهش میکنم به هموطناتون کمک کنید.
بنی آدم اعضای یکدیگرند  که در آفرینش ز یک گوهرند
تو کز محنت دیگران بی غمی  نشاید که نامت نهند آدمی.
حق یارتان.
آریانا.
 

روز بارانی

سلام دوستان عزیزم
شهادت امام صادق(ع) رو به همه ی دوستان تسلیت عرض میکنم.
آقا بارون چقدر قشنگه. اینجا اتاق آریانا پشت کامپیوترم نشستم؛ازصدای بارون هم دارم کلی لذت میبرم.خیلی قشنگه که آدم الان بره زیر بارون و راه بره و بخونه!!!به نظر شما اینطور نیست؟
یه شعر قشنگ تو وبلاگ زهرا دیدم که حیفم اومد ننویسمش اینجا:

مردم شهر سیاه ، خنده هاشان همه از روی ریاست.
و به غیر از دو سه دوست،‌ که هر از گاهی چند
لب جویی بنشینیم و زهم یاد کنیم،‌
دلشان سنگ سیاست...
ما در این شهر دویدیم و دویدیم ، چه سود؟
هر کجا پرسه زدیم، خبر از عشق نبود...
و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد؛
نکند از هوس دانه گندم به زمین بنشینی
گندم شهر سیاه نسلش از وسوسه شیطانهاست... .


امروز صبح (البته نزدیکای ظهر) که بیدار شدم دیدم آب قطع شده.منم میخواستم برم با دوستام بیرون بعد تازه ماشینمون هم بنزین نداشت.(چقدر لج آدم در میاد)! دیگه منم رفتم بنزین زدم و یه ظرف آب از پمپ بنزین آوردم.بعد هم رفتم دنبال عماد و جواد و امین و کلی تو خیابونها ول گشتیم و از بارون لذت بردیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...ـــــــــــــــــــــــــ...ـــــــــــــــــــــــــــــ...
دوباره فردا صبح باید برم اصفهان و درس و دانشگاه و....کلی بدبختی.وای حالم گرفته میشه.فردا ظهر که برسم ساعت ۳ امتحان تربیت بدنی(به قول بچه ها پرورش اسب) دارم.باید ۳۵ تا شنا برم و در ۶ دقیقه ۱۵۰۰ متر بدوم.
این وبلاگ ما هم به هر دری که میزنم درست نمیشه.آقا کسی نیست که منو راهنمایی کنه؟
البته بد هم نشد چون اینجا(بلاگاسکای)خیلی بهتر از پرشین بلاگه و من بیشتر باهاش حال میکنم.
.....................................
من ۱۱ دی امتحان نقشه کشی دارم و خیلی میترسم آخه اصلا بلد نیستم.آخه برق رو چه به تجسم فضایی و پرپکتیو و... .من تمام درس هامو مطمئنم که نمره ی خوب میگیرم غیر از نقشه کشی.امین هم صبح رفته بود حذفش کرده بود.البته اون یه دانشگته دیگه درس میخونه ولی انگار اونم از این درس مزخرف خوشش نمیاد.یکی دیگه از مسائلی که من از این درس خوشم نمیاد استادشه.یه خانومه که تا منو میبینه انگار ارث باباشو میخواد.گیر میده سر چیزای الکی
آخه من چه جوری بگم درسایی رو میتونم بخونم که بهشون علاقه دارم؟!!!
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر      کز دیو  و دد ملولم  و   انسانم  آرزوست
گفتند  یافت  می نشود  جسته ایم  ما       گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست
                                               حق یارتان
                                                    آریانا

سلام دوستان
حالتون چطوره.من الان چند روزیه که وبلاگم هک شده و هر کاری کردم نتونستم اونو درست کنم.ازتون خواهش میکنم اگه کسی میتونه تو این زمینه به من کمک کنه حتما ایمیل بزنه خیلی ممنون میشم.
این سعید آقای ما هم (سعید اسلمی)دانشجوی مهندسی کامپیوتره و اصلا یه کمکی به ما نمیکنه.سعید جان هر جا هستی امدوارم حالت خوب باشه.انگار یادت رفته دوستی ما چه جوری بودها بی مرام
امروز من جای یکی از دوستام امتحان ریاضی دادم و خیلی هم خوب شد حتی بهتر از امتحان خودم.الان علی آقا(دوستم) یه وبلاگ درست  کرد که حتما یکی از وبلاگ های خوب میشه.
این یه خط شعرو هم از طرف دوستم براتون مینویسم که امیدوارم حال کنین:
گویا ترم ز بلبل و اما ز رشک عام                مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست
این هفته میخواستم برم شهرستان ولی بابام زنگ زد و گفت که ما میایم اصفهان.کلی حال
 میده.
امتحان های پایان ترم هم از ۲ هفته دیگه شروع میشه.منم اصلا هنوز درس نخوندم نمیدونم مثه مبان ترم هست یا نه آخه میان ترمم خیلی خوب شد.(ریاضی رو ۷.۵ گرفتم از ۸).
خوب دیگه بریم تو بقیه ی سایت ها یه کم وبگردی کنیم خسته شدم از بس تو این خوابگاه با این بچه ها چرت و پرت گفتیم.فعلا بای.
حق یارتان.
آریانا
آقا یوسف خیلی قبولت دارم.


سلام دوستان عزیز
یه سایت رفتم خیلی توپ شاید رفته باشین ولی خیلی باحاله.
حق یارتان
آریانا

سلام خدمت تمام بلاگرهای عزیز
من عضو جدید خانواده ی بلاگ اسکای آریانا هستم.من چند ماهی تو پرشین بلاگ مینوشتم تا اینکه وبلاگم توسط یه آقای محترمی که اسمشو نمیگم هک شد.البته هک که نمیشه گفت آخه عرضه ی این کارو نداره.
بگذریم در هر حال امیدوارم بتونم اینجا بهتر بنویسم.اونجا هم گفته بودم هدف من از این وبلاگ فقط حفظ خاطراتم بود که حالا توسط یه آدم بی جنبه از بین رفته.ولی چند تا دوست خوب پیدا کردم که اندازهی تمام دنیا می ارزن.
در پایان از دوستان هکر خواهش میکنم به من کمک کنن که وبلاگم رو از دست این آدم که نمیدونم چیو میخواد ثابت کنه بگیرن.
پاینده و پیروز باشید.
حق یارتان.
آریانا.

 

تا حال به کوچه نگاه کرده ای؟؟؟؟؟؟؟ نگاه کن,نگاه کن و بگو چه می بینی؟؟؟؟ بارها چشمانم را به کوچه دوخته ام ولی جز کودکان خسته از راه مدرسه و مادران پریشان حال از دوری طفلشان چیزی ندیدم که بگویم. اما اکنون چند روزی است که کوچه رنگی دگر است. شباهنگام لکه سفیدی کوچه را روشن کرده و سحرگاه کلافی از آتش مانند فانوسی در تاریکی آن را گرم میکند. رازش را نمیدانم ولی زنان زنبیل بر سر می گویند آنکه مدتی از کوچه ما رخت بر بسته بود باز آمده و با خود سوغاتی از سفر آورده!!!!! ولی من باور ندارم, ندارم, ندارم.
حق یارتان
آریانا

به نام خدا
این اولین آزمایش من در بلاگ اسکای است.