درس

..

شاید یه چیزی که همیشه دلم براش تنگ بشه همین درس باشه.درسته وقتی که شروع به خوندن میکنم تمام خستگی های دنیا میاد سراغم ولی بازم یکی از معدود چیزاییه که بهم آرامش میده.

امروز الکی با یکی از دوستام که خیلی دوسش دارم دعوا کردم.بعدش حالم گرفته شد.


فکر کنم تا دو ماه دیگه درسم تموم بشه و برگردم.البته کاملا مصمم که واسه دکترا برگردم اینجا ولی فعلا فقط دلم میخواد همه چی تموم شه.


هر روز صبح می رم کلاس زبان.اوایل خیلی جذاب بود ولی الان دیگه خسته کننده شده.

دیروز تو یه مغازه قرمه سبزی دیدم.با مهدی خریدیم و اومدیم اتاق.برنج درست کردیم و با قرمه سبزی خوردیم.هیچوقت فکر نمیکردم با دیدن قرمه سبزی اینقدر خوشحال شم.


هوای اینجا هم که یه روز گرم میشه و چند روز سرد.هنوز با کاپشن می ریم بیرون.


یه مقاله فرستادیم بالاخره،ایشالا چاپ بشه و کمک کنه واسه پیدا کردن یه جای خوب واسه دکترا..


یه کم تو انجام پروژم کوتاهی کردم که این مدت به جاش هر روز باید برم آزمایشکاه و تست های مختلف رو انجام بدم.



نظرات 1 + ارسال نظر
مهراوه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ

خوبی دکتر ؟؟
از حالا صدات میکنم دکتر المانی :))
ائه راستی تولدت مبارک دکتر المانی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد