هوالحق 

عید غدیر مبارک 

 

ساقیا آمدن عید مبارک بادت 

وان مواعید که کردی مرود از یادت 

 

عید همتون مبارک 

 

یا حق!!

دوباره

 اولا تولد امام هادی (ع) مبارک.. 

بعد هم..

 

امروز خیلی اعصابم خورد بود 

 به 2 دلیل 

1-... 

2-... 

صبح مثل هر روز شروع به روزمرگی 

وای که چقدر متنفرم از این روزمرگی 

روزی هزار بار فکر می کنم که هر آدمی که به دنیا می آد اومده که یه گوشه ی این دنیا رو تکون بده.. 

من کی نوبتم می شه؟ 

اصلا قرار هست که من هم تو پروسه ی تکون دادن دنیا شرکت کنم؟ 

این همه آدم که فقط زندگی می کنن که زنده باشن و اصلا هم عین خیالشون نیست که یه ماموریتی تو این دنیا دارن 

بعضی وقتا خودم رو پیدا می کنم و چند وقت با سرعت به سمت خودم حرکت می کنم 

بعضی وقت ها هم می شه که یه مدت طولانی تو برزخ خودم گیر میکنم و نمیدونم چی درسته،چی غلطه،حسرت می خورم به بعضی روزا 

سال های اول دانشگاه.. 

خیلی خوب بود 

می دونستم دارم چیکار می کنم 

الان نه 

رو آینده خیلی حساب می کنم 

ولی نمی دونم چی می شه 

کاش الان یکی صدام می کرد 

کاش الان .. 

باید درس بخونم 

سخته ولی پر انرژی هستم 

و هیچی به جز کمک خدا که همیشگیه و انرژی بهم قدرت نمی ده 

باید شروع کنم 

همین الان 

 بنده ی پیر خراباتم که لطفش دائم است 

ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست گاه نیست 

یا حق!!

حج

هوالحق 

GHm 

سلام 

خیلی خوشحالم 

واقعا خوشحالم 

دیروز قرعه کشی واسه مکه دانشجویی بود 

بچه ها گفتن که اسمم در نیومده 

با چند تاشون تماس گرفتم گفتن اسمت در نیومده 

با خودم گفتم حتما قسمت نبوده 

حدود یه ساعت پیش خواب بودم که موبایلم زنگ خورد 

ولی جواب ندادم 

چند دقیقه بعد مادربزرگم تلفن زد و بعدش دوباره همون شماره بهم زنگ زد 

اسم یکی دیگه رو گفت.. 

دوباره زنگ زد و گفت که اسمت واسه حج در اومده 

فکر کردم داره شوخی می کنه 

اسمشو نمی گفت ولی راضیش کردم بگه

به رضا و حسن و مجتبی و فرشاد زنگ زدم و شماره اش رو پیدا کردم بهش تلفن زدم 

گفت که اسمت تو قرعه کشی در اومده 

احساس عجیبی دارم 

نمیتونم بگم چه جوریه 

خیلی خوشحالم 

برامون دعا کنید 

یا حق!! 

آژانس شیشه ای

به نام خدا 

GHm 

سلام 

الان داشتم فیلم آژانس شیشه ای رو می دیدم..  

نمی دونم چی بگم در موردش چون اصلاً گفتنی نیست.. 

حتما ببینیدش حتی اگه چند دفعه دیدینش 

بعضی وقتا به فکرش میفتم 

ماجراهایی که اتفاق افتادن  

شاد 

غمگین   

ترس   

خوشحالی 

ناراحتی 

علاقه 

نفرت 

حسادت 

دوستی 

دشمنی 

غیبت 

تعریف 

خیانت 

توهم 

فکر 

خیال 

راست 

دروغ 

شلوغی 

آرامش 

درد دل 

ابراز 

پنهان کردن
گفتن 

نگفتن 

دیدن 

پنهان شدن 

.. 

و کلی حس دیگه که تجربه کردم 

نمیدونم کجاها اشتباه کردم 

نمی دونم هر اتفاقی که میفته چقدر باید برام مهم باشه 

ارزش هر کی چقدره 

ارزش من چقدره 

برای خودم 

برای دیگران  

 

در مورد خیلی چیزا هنوز مطمئن نیستم 

چیزایی که تو زندگی خیلی مهمه و ممکنه به اطمینان رسیدن دیر بشه 

خیلی باید فکر کنم 

 

دیگه دیر وقته 

صبح باید برم کتابخونه 

 

خیلی برامون دعا کنین 

هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد 

خداش در همه حال از بلا نگه دارد 

 یا حق!!