حماقت عشق

چند زمانی می گذرد 

و من هنوز حسرت آن روز ها را می خورم 

حسرت حرف هایی که هنوز نگفته ام و دیگر زمان گفتنشان نیست 

حرف هایی که همان روز نفهمیدم چه شد که نگفتمشان 

و او چه فکر کرد 

نا گفته هایم را چگونه شنید؟ 

من چه کردم؟ 

و حسرت نگاهی که نکردم 

و او چگونه دید؟ 

و حسرت حرف هایی که نشنیدم 

و او چگونه گفت ؟  

و حسرت ندیدنش بعد از این همه وقت 

و او چه می کند؟ 

و لحظات فراموش نشدنی با هم بودنمان 

که نفهمیدمشان 

و کنایه هایی که زد و نفهمیدم 

و درخواست هایی که کرد و اجابت نکردم  

و درخواست هایی که نکردم و اجابتشان کرد

و حرف هایی که منتظر شنیدنشان بود و من نزدم 

 و حسرت و حسرت و حسرت 

آیا دیگری هست که آن حرف ها را بگوید؟ 

آیا او هم مانند من دوستش دارد؟ 

آیا خوشبخت تر از آن زمان است 

کاش باشد.. 

و کاش خوشبخت باشد..

 

 

تحت تاثیر کتاب JEL'AIMAIS

نظرات 6 + ارسال نظر
باقری چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:09 ق.ظ http://haqiqat.mihanblog.com/

«قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(علیه السلام):
أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شیعَتى.»:
من آخرین نفر از اوصیا هستم، خداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف مىگرداند.
أَکْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ.»:
براى تعجیل فَرَج زیاد دعا کنید، زیرا همین دعا کردن، فَرَج و گشایش شماست.
نوکررخ ارباب نبیندسخت است
آغازولایت وامامت مولاصاحب الزمان برشیعیان ودوستدارانش به خصوص شمادوست بزرگوارمبارک
التماس دعا

فروغ جمعه 7 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:24 ب.ظ http://noqte.blogsky.com

حسرت حرفهای نگفته دیوانه میکنه

کوچولوی جهنمی دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:32 ق.ظ http://athose.blogfa.com

سلام ..
من کوچیک شمام :)
نبینم ناناحتیتو :(

احسان سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:34 ب.ظ http://moshaverepeyvand.blogfa.com

سلام داداشی نازنینم
الهی فدات شم
دلم برات خیلی کوچولو شده
در حد نانو
از خانه مداحان جوان چه خبر؟
عیب نداره
مداحی ثواب داره
عکاسی رو بی خیال شده
بخوب برا ارباب
الهی دورت بگردم
قالب جدیدت مبارک
ولی من با قبلیه بیشتر حال میکردم
عکس کوچیکیاتو هم که بر داشتی کلک
میترسیدی ملت عاشقت بشن
تا آخر هفته دیگه تهرانم
وقت کردی یه سر بهم بزن نازنینم
دوستت دارم
خیلی زیاد
بوس
بوس
بای

کوچولوی جهنمی چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:59 ب.ظ http://athose.blogfa.com

من آپما...
افتادم رو دور تند!!!

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ

چقدر این حسرت ها آزاردهنده ست..............
عجیب شدیم ما آدم ها...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد